دلم شکست، کجایی که نوشخند زنی؟به یک اشاره دلم را دوباره بند زنی؟دوباره وصله ای از بوسه های دلچسبتبرین سفال ترک خورده ام به چند زنی؟اگر به دست تو باشد چه فرق این یا آن؟دمی ضماد گذاری... دمی گزند زنیمباد دود دل من به چشم غیر رودمخواه بیشتر آتش درین سپند زنیمنم که پیش تو از بید سر به زیرترمتویی که طعنه به هر سرو سربلند زنیدوباره همهمه افتاده است در کلماتکه در
حوالی این شعر دیده اند زنیزنی که وصفش در این غزل نمی گنجدزن از حریر... از ابریشم... از پرند... زنی...علیرضا بدیعبرچسبها: اشعار, غزل, علیرضا بدیع+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم بهمن ۱۳۹۶ساعت 20:34  توسط احسان نصری | ساده اما قشنگ...
ما را در سایت ساده اما قشنگ دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : sadeamaghashango بازدید : 149 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 22:11